چركنويسهاي ترجمهي در قند هندوانه |
Sunday, February 22, 2004
19. و بود
از فكر كردن به ببرها دست برداشتم و به كلبهي پائولين برگشتم. فكر كردن به ببرها را گذاشتم براي يك وقت ديگر. وقت زياد است. ميخواستم شب را پيش پائولين باشم. ميدانستم، در خواب چه زيباست و منتظر من است كه بيايم. و بود. |